خاطرات ضیافت
نامه ام به شهیدی است که هنوز شهید نشده وبه دنبال راه شهادت است یعنی خودم.شاید این جمله که بمیرید قبل از اینکه بمیرید مرا واداشت تا بگویم شهید شوید قبل از اینکه شهید شوید! ای جانا که برایت بهترین ها را می طلبم ودر این راه هرآنچه را که در توان دارم انجام می دهم چگونه تو را با شهادت به رستگاری برسانم.شاید اولین قدمی که برداشتم همین خواسته بود ودومین قدم نعمتی که خدا نصیبم کرد.روزی که اولین کاروان آزادی به سمت غزه حرکت کرد باخود گفتم شخص یا اشخاصی که این کار را انجام داده اند چه جور آدمهایی بوده اند؟شاید کشوری مثل ترکیه به کسب منافعی در اروپا از طریق دست گذاشتن روی نقاط ضعف آنان فکر می کند ولی بعدش ریسکی که آن مادر کرد وجان نوزادش را به خطر انداخت مرا دچار تردید کرد.بدترین حالتی را که می توان تصور کرد این است که دولت مردان به مقاصد دیگری فکر می کردند اما این زن جز به مردم غزه فکر نمی کرد.به مردمی که هموطنش نبودند،مردمی که کیلومترها از او دور بودند،مردمی که جهان آنها را فراموش کرده بود،ولی هیچیک از اینها باعث نشد که این زن و باقی افراد آن کاروان شبها را آسوده سپری کنند.اینها از نظر من از خود گذشتند وشهید شدند قبل از آنکه شهید شوند.اما سوالی که ذهن من را درگیر خود کرد این بود که اراده ی این زن از چه چیز برخاست؟آیا حس نوع دوستی ولی این حس را که اکثر آدم ها دارند.آیا او از فاجعه ای هولناکتر خبر داشت وما نداشتیم؟ولی کشور ما از حامیان مردم غزه است چگونه کشور دیگری در خبر رسانی از ما پیشی می گیرد؟جواب این سوال هر چه که هست آن زن لایق فهمیدن آن شد ومن نشدم شاید هم هرگز نشوم!پس برای شهادت باید لایق شدواین برات که من آن را تنها راه نجات خود می دانم نیاز به عمل داردتا لایق شوی.مدتها به این فکر کردم که چه کنم تا لایق زیباترین مرگ باشم اما فهمیدن این موضوع نیازمند تربیت نفس است یعنی یک قدم من، دو قدم خدا. در واقع شناخت راه شهادت نیاز به بصیرت دارد،با هر قدم درست قدم بعدی را پیدا می کنی وتا پله اول را بر نداری هرگز به پله ی دوم نمی رسی.پس باید تردیدها ودلبستگی ها را کنار زدوبه آنچه صاحب جانها راضیست عمل کرد زیرا که او بهترین جبران کننده است. به امید پیدا کردن وپیمودن راه شهادت واسیر توهم این راه نشدن.
Design By : Pichak |